Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-29@09:42:44 GMT

انسان مدرن و برخی پدیده‌های اجتماعی جدید

تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۱۳۸۶۸

انسان مدرن و برخی پدیده‌های اجتماعی جدید

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- سجاد نامور*: با توجه به افزایش سرعت تحولات اجتماعی بعد از دوران مدرنیته، انسان مدرن توانایی درک و فهم برخی از پدیده‌های اجتماعی جدید را ندارد؛ بر همین اساس تبیین واقعیت اجتماعی در شرایط حاضر اهمیت بسیار دارد.

یکی از این پدیده‌ها که در اینجا به آن پرداخته می‌شود پدیده کسوف فرهنگی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«در زمان بروز کسوف ماه از بین خورشید و زمین عبور می‌کند و این حرکت مانع رسیدن نور و روشنایی خورشید به زمین می‌شود. در این هنگام سایه ماه روی زمین می‌افتد و آسمان تاریک می‌شود، زمین تاریک می‌شود و انسان‌ها توانایی دیدن برخی پدیده‌ها را نخواهند داشت.»

در کسوف فرهنگی جریان ازاینجا آغاز می‌شود که در اثر امپریالیسم رسانه‌ای غرب (تفوق و استیلای نامشروع رسانه‌ای غرب بر سایر ملل) جوامع درحال‌توسعه با شکل جدیدی از آسیب‌ها و مسائل اجتماعی و فرهنگی مواجه می‌شوند.

امپریالیسم با بهره‌گیری از ابزار رسانه مانند ماهواره، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و مانند این‌ها جلوی تابش خورشید فرهنگ بومی ملت‌ها را گرفته و با تاریک جلوه دادن فضا موجب دیده نشدن مصادیق فرهنگ بومی ملت‌ها شده و امکان جایگزینی فرهنگ غربی را فراهم کرده است.

در اثر امپریالیسم رسانه‌ای انسان‌ها به خصوص نسل‌های نوجوان و جوان در جوامع درحال‌توسعه دچار آسیب‌های اجتماعی نوپدیدی مانند بحران هویت، ناامیدی نسبت به آینده، رواج مصادیق فرهنگی نامشروع و نوعی احساس بی‌تفاوتی، تشویش خاطر و سرگردانی مدرن نسبت به هویت و ملیت بومی خود می‌شوند.

در شرایط کسوف فرهنگی افراد دچار سطحی از گمراهی مدرن می‌شوند که محصول تاریک و تیره شدن جهان زندگی آن‌هاست. در اثر ظلمات حاصل از کسوف، افراد اجتماع به نظام باورهای قبلی خود شک کرده و آماده پذیرش هر چیز دیگری غیر از آن می‌شوند.

نکته اینجاست که در شرایط کسوف فرهنگی عقاید و باورها، دستگاه‌ها و نظامات فرهنگی قبلی زائل نشده است بلکه فضای تیره و غبارآلود موجب می‌شود تا نسل جدید آن‌ها را نبینند و با آن‌ها مأنوس نشوند.

در این فضا مصادیق هنجاری موجود در فرهنگ غربی به نرمی و با مرور زمان توسط خود افراد به صورت ناخودآگاه و غیرارادی جایگزین مصادیق فرهنگ بومی کشورها و ملت‌ها شده‌اند و نسل جدید را دچار پدیده‌ای تحت عنوان مسخ فرهنگی کرده‌اند (مسخ به معنای تغییر و دگرگونی در خلقت از لحاظ ظاهری و باطنی است، به صورتی که زشت‌تر و قبیح‌تر و پست‌تر از حالت پیشین خود می‌شود و در اینجا مسخ فرهنگی به معنای تغییر و دگرگونی مصادیق ظاهری و باطنی فرهنگ به سمت غربی شدن است) که پیش‌زمینه استیلا و چیرگی فرهنگی و سپس اقتصادی و سیاسی دنیای غرب بر سایر ملل است.

کسوف فرهنگی در جامعه ایرانی

به اعتقاد نگارنده شرایط حاضر در جامعه ایرانی نشان از پیدایش کسوف در عرصه فرهنگ را دارد. بر این اساس امپریالیسم از طریق ابزار رسانه‌ای خود مانند لکه‌ای جلوی نور و روشنایی حاصل از خورشید فرهنگ‌ها و معرفت‌های اصیل ایرانی و اسلامی را گرفته و نوعی پدیده جدید با نام کسوف فرهنگی را موجب شده است.

سابقه پیدایش زمینه‌های ایجاد این کسوف در فرهنگ ایرانیان بازمی‌گردد به اولین تجربه‌های آشنایی پادشاهان ایرانی با مستشاران غربی یا به اصطلاح پیام‌آوران توسعه از فرنگ به‌طور مثال سفر برادران شرلی به ایران در دوره صفویه. آنتونی و رابرت شرلی دو برادر انگلیسی بودند که در فروردین ۹۸۰ هجری شمسی به دستور ملکه الیزابت به ایران وارد شدند و روابط ایران با دنیای غرب در سفر برادران شرلی به قزوین به‌طور رسمی آغاز شد.

آن‌ها در سفرنامه خود اطلاعات ارزشمندی را با آوردن تمام جزئیات، سیمای شهرها، جاده‌ها، مصادیق سنت‌ها، رفتار مردم، شیوه معیشت، شیوه حکومت‌داری و سایر ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی ساکنان هر منطقه را ثبت کرده‌اند.

بعد از صفویه این رابطه در دوره قاجار تداوم پیدا کرد و کم‌کم زمینه حضور و نفوذ جریان‌های غربی و غرب‌گرایان در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران پیدا شد.

در دوره پهلوی اول و دوم مدرنیزاسیون اجباری که در حقیقت الگوبرداری کورکورانه از ظواهر زندگی غربی بود توسط عوامل غربی و غرب‌گرایان که عمدتاً به واسطه تحصیل در برخی دانشگاه‌های خاص غربی یا سابقه تجارت و آشنایی با دنیای غرب داشتند، رواج یافت و به عنوان نوعی روشنفکری در اذهان عمومی القا شد به نحوی که بیشتر از تفکر، دین‌داری، اصالت خانوادگی، آگاهی و سوابق علمی و تحقیقاتی افراد ظاهر غربی آن‌ها به نماد روشنفکری تبدیل‌شده بود.

انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود در راستای مقابله با زمینه‌های پیدایش کسوف فرهنگ فرنگی که در اثر آن اخلاقیات، سنت‌ها و تعالیم روشنگر و حیات‌بخش اسلامی دوباره با انرژی بیشتر بر کالبد شهروند ایرانی تابید و اثرات بین‌المللی آن همچنان ادامه دارد.

بعد از انقلاب اسلامی ایران با پیدایش برخی تفکرات مانند تکنوکراسی (به معنای فن سالاری است و بیشتر به صورت دیدگاهی مطرح می‌شود که تنها راه دستیابی به توسعه و فناوری را، انتقال فناوری از غرب یا شراکت از طریق سرمایه‌گذاری مشترک با شرکت‌های غربی می‌داند که از نگاه جامعه‌شناختی در تداوم نظریه‌های مکتب نوسازی و توسعه خطی قرار می‌گیرد.) در داخل کشور و از طرفی در اثر تداوم نفوذ رسانه‌ای غرب بر سایر ملل و ازجمله آن‌ها ایران اسلامی مراحل آغازین شکل جدیدی از هجمه فرهنگی تحت عنوان کسوف فرهنگی در حال شکل‌گیری بود.

امروزه تأثیرات اجتماعی این کسوف تا حدی گسترش‌یافته است که به واسطه تاریک و غبارآلود بودن فضا برخی از فرزندان و شهروندان این مرز و بوم که بخش کوچکی از متولدین دهه ۸۰ را شامل می‌شوند؛ نظام ارزشی، فرهنگ‌ها، اقدامات مثبت، پیشرفت‌ها و توفیقات علمی، صنعتی، اقتصادی و فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی را نمی‌بینند و تحت تأثیر نفوذ رسانه‌ای غرب قدرت تشخیص واقعیت‌ها را از روایت‌های تحریف‌شده رسانه‌های غربی ندارند.

نمونه‌هایی از پیامدهای کسوف فرهنگی حادث‌شده را در شکل‌گیری برخی آسیب‌های اجتماعی مانند: بحران هویت، شکاف نسلی، اغتشاش و نافرمانی مدنی، تخریب اموال عمومی، رواج الگوهای فرهنگی نادرست، غرب‌گرایی و مانند این‌ها می‌توان یافت.

سخن پایانی

راهکار برون‌رفت از سایه تاریک این کسوف فرهنگی در دو شکل تقویت نور و روشنگری فرهنگ بومی و تضعیف اثرات هاله‌ای امپریالیسم رسانه‌ای به دو روش نرم‌افزاری و سخت‌افزاری خواهد بود که هم از مسیر گفتمان سازی فرهنگ بومی و گفتمان براندازی فرهنگ غربی و هم از طریق تقویت صنعت و تکنولوژی رسانه‌ای داخلی (با ورود نخبگان علمی و حوزوی، استارت آپ ها و مراکز رشد و هسته‌های فناور در دانشگاه‌ها، حوزه‌ها و پارک‌های علم و فن‌آوری) باهدف مقابله با صنعت رسانه‌ای غرب و به عقب راندن آن‌ها اجرایی می‌شود و با اتخاذ این راهبردها و اجرای این برنامه‌ها رفع پدیده کسوف فرهنگی ممکن خواهد شد.

* جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه

کد خبر 5622082

منبع: مهر

کلیدواژه: فرهنگ عمومی مدرنیته علوم انسانی بوشهر حادثه تروریستی شاه چراغ شاهچراغ ع شیراز کرمانشاه حمله تروریستی راهپیمایی اغتشاشات ایران خطبه های نماز جمعه خراسان رضوی پدافند غیرعامل شهید مشهد ویروس کرونا رسانه ای غرب فرهنگ بومی پدیده ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۱۳۸۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از درشکه تا اتومبیل؛ یک قرن فرهنگسازیِ ناتمام

جابه‌جایی همواره یکی از دغدغه‌های مهم از زمان انسان‌های نخستین که کمتر سبک زندگی یکجانشینی داشتند تا انسان امروزی که پویایی، جزء جدایی‌ناپذیر زندگی‌اش محسوب می‌شود، بوده است. نیازی که پاسخ به آن در ابتدا به مدد حیوانات و بعدتر به واسطه پیشرفت تکنولوژی میسر شد، هرچند این بخش هم با چالش‌های خاص خود از بروز هرج‌ومرج تا گاهی اوقات نبود فرهنگِ کافی روبرو بود. 

به گزارش ایسنا، سرعتِ محدود انسان برای جابه‌جایی باعث شد تا به حیوانات به چشم وسیله‌ای برای حمل‌ونقل نگاه کند که هرچند سرعت و توان بیشتری از خودش داشتند، اما بازهم تغییر چشمگیری در مدت زمان رسیدن به نقطه دلخواه ایجاد نمی‌کردند. در این شرایط بود که فکر ساخت وسایلی مانند ماشین‌دودی، طیاره، قطار و... به ذهنش رسید تا سختی‌ها را بر خود آسان کند. با این وجود وسیله‌ای که بیش از هر چیزی طی حدود ۱۳۰ سال گذشته توانسته پاسخگوی نیاز انسان به جابه‌جایی باشد، خودروها هستند که در این گزارش به آنها می‌پردازیم. 

تا پیش از تولد خودروها، استفاده از کالسکه‌ و درشکه برای رفت‌وآمد در میان مردم رواج داشت؛ چنانچه ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر فرنگ در سال‌های آخر عمرش دستور تاسیس شرکت درشکه‌رانی برای گسترش حمل‌ونقل در دارالخلافه طهران را داد که به دنبال آن حدود ٣٠ درشکه وارد شهر شد. بر همین اساس لازم شد برای حفظ نظم، قوانینی برای تردد وضع شود. از جمله اینکه درشکه‌ها و کالسکه‌ها برای ورود به برخی نقاط شهر از جمله محوطه کاخ گلستان نیاز به مجوزی شبیه طرح ترافیک امروزی داشتند.

مسیر رفت‌وآمد کالسکه‌ها؛ عکس از آنتوان سوریوگین

نخستین اتومبیل در دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران شد. از آنجایی که استفاده از آن در ابتدا تنها مخصوص درباریان و افراد ثروتمند بود؛ بنابراین به دلیل محدود بودن تعداد اتومبیل‌ها، نیازی به وضع قوانین مشخص برای استفاده از آن وجود نداشت. اما مانند هر وسیله دیگری، خودروها هم پیش از آنکه فرهنگ و قوانینی برای استفاده از آنها شکل گیرد، به مرور جای خود را در میان زندگی تمام اقشار جامعه باز کردند.

در واقع باید حدود یک قرن قبل را تصور کنید که فردی از پشت درشکه‌ای که هدایت آن با کشیدنِ افسار اسب یا قاطر امکان‌پذیر بوده، پایین می‌آید و صرفا با یادگیری برخی مفاهیم ابتدایی پشتِ فرمان وسیله‌ای می‌نشیند که دیگر هدایت آن تنها به زور و بازوی خود و اندک شعور حیوانش وابسته نیست و باید همزمان حواسش به گاز، ترمز، دنده، فرمان و... باشد! در این شرایط البته وضعیت برای پیادگان هم بهتر نبود، کسانی که هیچ اطلاعاتی از سرعت و شتاب اتومبیل نداشتند و بعید نبود مثلا بازیگوشی یک کودک هنگام رد شدن از خیابان باعث تصادفی جبران‌ناپذیر شود.

از طرفی افزایش تعداد اتومبیل‌ها در سطح شهرها در شرایطی رخ می‌داد که کوچه‌ها و خیابان‌های خاکی، زیرساخت لازم برای حضور این تعداد خودرو را نداشتند، خبری از خط‌کشی معابر، چراغ راهنمایی و رانندگی و... نبود و نظمیه‌چیان هم آموزشی برای نظارت بر قوانین مرتبط با این ساخته دست بشر ندیده بودند. در این بی‌قانونی هم احتمالا حق با کسی بود که زودتر می‌پیچید، صدای بلندتری برای داد زدن داشت، در محله خودشان رانندگی می‌کرد و بچه‌محل‌ها هوایش را داشتند و... .

با این وجود روند استفاده از اتومبیل کم و بیش به همان سبک اولیه تا زمانی که نخستین قربانی را بگیرد ادامه داشت. اما  ماجرا از چه قرار بود؟ درویش خان که یکی از افراد اثرگذار موسیقی ایرانی و عامل ایجاد تنوع در ساز تار بود، در یکی از شب‌های پاییزی سال ۱۳۰۵ خورشیدی که سوار بر درشکه درحال بازگشت به خانه بود با یک اتومبیل تصادف کرده و بعد از ۵ روز از دنیا رفت و اینگونه بود که خطرات وسیله‌ای که قرار بود کمکی به بشر باشد، بیش از قبل مشخص شد. 

احساس خطر در کنار هرج‌ومرج، بی‌قانونی و شکل نگرفتن فرهنگ استفاده از خودرو سبب شد تا در سال ۱۳۰۵ خورشیدی، داشتن تصدیق یا گواهی‌نامه برای رانندگی اجباری شود و به دنبال آن دو سال بعد، اولین قوانین مربوط به رانندگی تنظیم و اداره نظمیه هم موظف به نظارت بر اجرای قوانین شود. البته اولین آیین‌نامه کامل قوانین راهنمایی و رانندگی سال ۱۳۱۸ تصویب شد که از آن به عنوان مادر قوانین راهنمایی و رانندگی یاد می‌شود.

حالا دیگر تقریبا ۱۰۰ سال است که قوانین راهنمایی و رانندگی در ایران شکل گرفته؛ با این وجود گاهی برای رعایت یک قانون مشخص مانند بستن کمربند ایمنی، بهترین راهکاری که باعث فرهنگسازی می‌شود درنظر گرفتن جریمه است! درواقع اینجاست که قانون برای برطرف کردن هرج‌ومرج به کمک فرهنگ آمده، اما به نظر می‌رسد برای موارد دیگر که وابسته به موضوعات ترافیکی نیستند، مانند بوق نزدن در هر ساعتی از شبانه‌روز در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها، فحش ندادن هنگام رانندگی، نیفتادن پشت آمبولانس، بوق زدنِ بی‌دلیل در ترافیک‌های طولانی و... هنوز کار زیادی تا رسیدن به نقطه فرهنگی مطلوب داریم!

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • دو انتصاب جدید در جشنواره اتقان
  • آیا اوضاع حجاب با اجرای طرح نور بهتر شده است؟
  • نگاه ویژه شورای ششم به فعالیت‌های فرهنگی در مشهدالرضا
  • پردیس فرهنگ و رسانه تبریز آماده افتتاح شد
  • خودکشی از رزیدنت‌ها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آل‌سعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان به‌مثابه یک انتحار اجتماعی است»
  • شلوار عجیب و غریب کیم جونگ اون سوژه رسانه‌های جهان شد + تصاویر
  • انسان مدرن اولیه تک‌شاخ سیبری را دیده بود
  • از درشکه تا اتومبیل؛ یک قرن فرهنگسازیِ ناتمام
  • ۳۵ هزار واحد مسکونی به مددجویان بهزیستی واگذار شد
  • کاهش تلفات تصادفات رانندگی نیازمند اقدامات فرهنگی است